برای اطلاع از آخرین آدرس سایت و همچنین جدیدترین اخبار فیلم و سریال های روز لطفا کانال تلگرام ما را دنبال کنید. آیدی کانال تلگرام ما DonyayeSerialTel میباشد. برای هدایت مستقیم به کانال روی دکمه روبرو کلیک کنید:
ربکا ولتون مالک یک باشگاه خیالی به اسم "ایافسی ریچموند" در لیگ برتر انگلیس است. ربکا برای انتقام گرفتن از همسر سابقش که چندین بار به او خیانت کرده تصمیم میگیرد تا با استخدام یک مربی بی کفایت برای تیم "ایافسی ریچموند" این تیم را خراب کند زیرا همسر سابقش علاقه بسیار زیادی به این تیم دارد. به همین منظور او شخصی به نام "تد لاسو" را برای هدفش استخدام میکند. اما تد لاسو بر خلاف انتظارات ظاهر میشود و همه را مبهوت شوخ طبعی، مهارت و جذابیت خودش میکند.
این سریال داستان یک آدمکش به اسم "بری برکمن" را روایت میکند که توسط یک مافیای چچنی ماموریت پیدا میکند تا فردی به نام "رایان مدیسون" را به قتل برساند. او پس از روبرو شدن با رایان که یک بازیگر است طی اتفاقاتی به این حرفه علاقه مند میشود و تصمیم میگیرد تا شغل آدمکشی را کنار بگذارد و زندگی جدیدی را در پیش بگیرد اما اینکار به این راحتی ها نبوده و چچنی ها که از اینکار بری ناراحت هستند گروهی را برای قتل وی میفرستند و او نه تنها باید تلاش کند تا زنده بماند بلکه نباید بگذارد افرادی که در زندگی جدیدش حضور دارند از گذشته تاریکش با خبر شوند.
این سریال داستان خانواده "روی" که صاحب یک امپراطوری رسانه ای عظیم به نام " Waystar RoyCo" هستند را روایت میکند. ماجرا از جایی آغاز میشود که در سلامتی "لوگان روی" پدر این خانواده و مدیرعامل این امپراطوری رسانه ای مشکلاتی ایجاد میشود و همین باعث شکل گیری شایعاتی پیرامون جانشینی و آینده کمپانی اش میشود. رقابتی بین فرزندان او برای جانشینی پدر شکل میگیرد و همین مشکلات متعددی را پدید می آورد. از طرفی دیگر لوگان باید با رقیبان سرسختی که کمر به نابودی کمپانی اش بسته اند روبرو شود و...
این سریال بر اساس داستانی واقعی که در ایالت تگزاس آمریکا اتفاق افتاده ساخته شده است. در سال 1978 زنی زیبا به نام "کندی مونتگومری" که از رابطه جنسی خود و شوهرش راضی نیست با یک مرد دیگر به نام "آلن گور" وارد رابطه شود. البته این دو برای اینکه رابطه شان لو نرود یا به همسرانشان آسیبی نرسد این شرط را میگذارند که رابطه شان نباید وارد فاز احساسی شود و رابطه این دو صرفا جنسی بماند و اگر هر یک از آنها شروع به بروز احساسات کرد رابطه شان را همانجا تمام کنند. "آلن گور" زنی به نام "بتی گور" داشت و بهتر شدن رابطه آلن و همسرش باعث شد که بالاخره او به رابطه اش با کندی پایان دهد. شش ماه بعد از این اتفاق همسر آلن با 41 ضربه تبر و به طرز وحشیانه ای به قتل میرسد و تمام شواهد نشان میدهد که "کندی کونتگومری" قاتل است اما ...
یک سازمان جاسوسی مخفی به نام "سیتادل" که به هیچ دولت و کشور خاصی وابسته نیست و وظیفه خود میداند که از امنیت و آزادی همه مردم جهان دفاع کند توسط یک سندیکای فاسد و قدرتمند به نام "مانتیکور" که هدفش کنترل بر تمام جهان و برقراری نظم جهانی دلخواهش است از بین میرود. داستان سریال از جایی آغاز میشود که 8 سال از نابودی سیتادل گذشته است و یکی از ماموران سابق این سازمان به نام "برنارد اورلیک" که در حال مبارزه با سندیکای "مانتیکور" است تا از برقراری نظم جهانی آنها جلوگیری کند برای کمک گرفتن در این مسیر به سراغ یکی از ماموران نخبه سابق سیتادل به نام "میسون کین" میرود و از او در این راه کمک میخواهد و...
این سریال در سال 1958 در شهر نیویورک حول محور یک زن جوان مرفه یهودی-آمریکایی به نام مریم "میج" مازل روایت میشود. داستان از جایی شروع میشود که خانم میج سعی میکند اجرای هفتگی استندآپ کمدی شوهرش را برای کافه گازلایت تسهیل کند در صورتی که او علاقه ای به اینکار ندارد و بعد از یک اجرای فاجعه بار خانم میج را برای همیشه ترک میکند. میج که خیلی از این اتفاق ناراحت شده است مست میکند و در همان حالت مستی به روی صحنه میرود و بصورت بداهه اجرای بسیار خنده داری را استندآپ میکند. بعد از این اتفاق مشخص میشود که او استعداد خوبی در استندآپ-کمدی دارد و اتفاقاتی رقم میخورد که...
قطعا تا بحال حداقل یکبار اسم بازی "سوپر ماریو" یا "قارچ خور" به گوشتان خورده است. یکی از معروفترین بازی های صنعت ویدیو گیم که تا به امروز بیش از 300 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است و این بازی را به یکی از محبوبترین و پرفروش ترین بازی های این صنعت بدل کرده است. امروز در حالی که 38 سال از انتشار اولین نسخه قارچ خور میگذرد شرکت "نینتندو" سازنده اصلی و صاحب امتیاز این بازی با همکاری استودیو فیلمسازی "یونیورسال پیکچرز" انیمیشن "برادران سوپر ماریو" را بر اساس داستان این بازی ساخته است.
پس از ماجراهای قسمت قبل؛ "جان ویک" که حالا با "پادشاه بووری" متحد شده است و در پناهگاهی که برایش فراهم آورده پنهان شده پس از مدتی تصمیم میگیرد تا از مخفیگاهش خارج شود و تک تک اعضای عالی رتبه "میز بالا" را بکشد تا شاید با کشتن همه آنها بتواند از شر مزاحمتی که برایش ایجاد کرده اند خلاص شود. جان ویک در ابتدا به سراغ یکی از اعضای عالی رتبه میز به اسم "الدر" در مراکش میرود و او را میکشد. در پاسخ به اینکار، یکی از اعضای عالی رتبه میز به اسم "وینسنت دو گرامون"؛ مدیر هتل کانتیننتال نیویورک را که از دوستان نزدیک جان ویک است از مقام خود عزل میکند، هتلش را خراب میکند و دستیارش را میکشد. جان ویک خیلی زود میفهمد که حتی اگر همه اعضای میز بالا را بکشد به هدفش نمیرسد اما خیلی زود با راهنمایی های دوست قدیمی اش راه بهتری برای رهایی از مزاحمت میز بالا پیدا میکند راهی که البته به این راحتی نبوده و موانع بسیار سختی در مسیر جان ویک قرار میدهد...
این قسمت دقیقا بلافاصله بعد از ماجراهای قسمت قبل شروع میشود جایی که در آن جان ویک به لطف دوستش وینستون یکساعت فرصت پیدا کرد تا قبل از اینکه جایزه 14 میلیون دلاری برای کشتنش فعال شود از امکانات دنیای زیرین نهایت استفاده را ببرد. قبل از فعال شدن جایزه جان ویک در درگیری با یک قاتل به نام ارنست مجروح میشود و برای بخیه زخم هایش به دکتر مراجعه میکند اما در حین بخیه فرصت یکساعته او تمام میشود و به همین دلیل از تمام خدمات "دنیای زیرین" دستش کوتاه میشود برای همین دکتر از بخیه بقیه زخم خودداری میکند و به ویک میگوید خودش باید بقیه زخمش را بخیه بزند زیرا اگر او اینکار را انجام دهد اعضای "میز بالا" متوجه میشوند و او را به قتل میرسانند. ویک بعد از پانسمان کامل زخم توسط خودش مورد حمله باندهای خلافکاری که برای کشتن او آمده اند قرار میگیرد و داستان به اوج خود میرسد.
پس از ماجراهای قسمت قبل "جان ویک" دوباره سعی میکند به زندگی عادی ای که داشت بازگردد و از دنیای جرم و جنایت دور شود اما در همین حین سر و کله ی "سانتینو د آنتونیو" برادر سردسته ی مافیای ایتالیا پیدا میشود و از جان ویک میخواهد که در ازای لطفی که سال ها پیش به او کرده بود تا بتواند از پس "وظیفه غیر ممکنش" بربیاید و با هلن ازدواج کند، حالا که هلن مرده است و ویک هم دوباره پایش به دنیای جرم و جنایت باز شده دِینش را به او اَدا کند. در ابتدا جان ویک از اینکار امتناع میکند برای همین سانتینو خانه ویک را منفجر میکند تا از او انتقام بگیرد. جان ویک از این مهلکه جان سالم به در میبرد و به "هتل کانتیننتال" که دوست قدیمی اش مدیر آنجاست پناه میبرد. در آنجا مدیر هتل به جان ویک یادآوری میکند اگر او به دینش ادا نکند یکی از دو قانون اصلی "دنیای زیرین" را زیر پا گذاشته است. در نهایت جان با اکراه قبول میکند به عهد خود وفا کند و به خواست "سانتینو د آنتونیو" عمل کند و...