دنیای سریال

فیلم ماده محصول سال 2024، اثری در ژانر وحشت به نویسندگی و کارگردانی کورالی فارژا است. این فیلم داستان یک سلبریتی رو به افول را دنبال میکند که پس از اخراج توسط تهیه کننده اش به دلیل سن بالا، تصمیم به مصرف دارویی میگیرد که از بازار سیاه تهیه کرده است. این دارو نسخه ای جوان و زیبا از او میسازد اما عوارض جانبی غیر منتظره ای نیز دارد. ماده بخاطر عناصر طنز، سبک بصری گورتسک و هایپررئالیسم مورد توجه قرار گرفته است، همچنین این فیلم دومین اثر فارژا پس از انتقام محصول سال 2017 بشمار میرود. این فیلم توانسته جوایز متعددی را برنده شود و همچنین چند برابر بودجه خود بفروشد که آن را به یک موفقیت تجاری تبدیل کرده است.

به آغاز آخرالزمان و زمانی که موجودات بیگانه حساس به صدا برای اولین بار به زمین حمله‌ور شدند، سفر می‌کنیم. فیلم داستان سم، یک زن تنها در شهر نیویورک را دنبال می‌کند که باید در میان هرج و مرج و ویرانی، برای زنده ماندن تلاش کند. او به همراه غریبه‌ها در یک نبرد وحشتناک، باید سکوت را به عنوان تنها راه نجات خود بیاموزد و اولین روز این کابوس جهانی را پشت سر بگذارد.

پس از یک تراژدی خانوادگی غیرمنتظره، سه نسل از خانواده دیتز به وودزبری بازمی‌گردند. زندگی آرام لیدیا زمانی زیر و رو می‌شود که دختر نوجوانش، آسترید، به طور ناگهانی به دنیای پس از مرگ دسترسی پیدا می‌کند و با کنجکاوی، بیتل‌جوس را دوباره به دنیای زندگان بازمی‌گرداند. حالا این خانواده باید برای نجات خود از دست بیتل‌جوس، از تمام توانشان استفاده کنند.

پدری به نام کاپ به همراه دخترش برای تماشای یک کنسرت به یک سالن بزرگ می‌روند. اما او به زودی متوجه می‌شود که این کنسرت تنها یک پوشش برای یک عملیات بزرگ پلیس است که قصد دارد یک قاتل زنجیره‌ای معروف به "قصاب" را دستگیر کند. همه چیز زمانی پیچیده‌تر می‌شود که کاپ درمی‌یابد این تله برای دستگیری خود او طراحی شده است. حالا او باید در یک محیط بسته، در حالی که پلیس و دخترش از هویت واقعی او بی‌خبرند، راهی برای فرار پیدا کند.

چهار بازمانده از کشتار وودزبورو، سم، تارا، چد و میندی، تصمیم می‌گیرند گذشته را پشت سر بگذارند و زندگی جدیدی را در شهر نیویورک آغاز کنند. اما آن‌ها بار دیگر مورد حمله قاتل نقابدار «گوست‌فیس» قرار می‌گیرند. در حالی که این چهار نفر تلاش می‌کنند تا هویت قاتل را کشف کنند، متوجه می‌شوند که در این شهر بزرگ، هیچ‌کس در امان نیست.

هرکول پوآرو، کارآگاه مشهور و بازنشسته، در ونیز زندگی می‌کند و از دنیای تحقیقات فاصله گرفته است. او به اصرار دوست قدیمی‌اش، خانم آریان الیور، در یک جلسه احضار روح در یک کاخ متروکه و جن‌زده شرکت می‌کند. اما وقتی یکی از مهمانان به قتل می‌رسد، پوآرو مجبور می‌شود دوباره به صحنه بازگردد. او باید در دل تاریکی و رازهای یک جنایت، بین دنیای واقعی و نیروهای ماوراءالطبیعه‌ای که ممکن است در این مکان حضور داشته باشند، حقیقت را کشف کند.

جک دلروی، مجری یک تاک‌شوی تلویزیونی در دهه ۱۹۷۰، برای افزایش ریتینگ برنامه‌اش در شب هالووین، یک برنامه زنده ویژه ترتیب می‌دهد. در طول برنامه، مهمانان او شامل یک هیپنوتیزم‌گر، یک روان‌شناس و یک دختر جوان که ادعا می‌کند توسط یک شیطان تسخیر شده، هستند. اما با شروع برنامه، اتفاقات ماوراءالطبیعه و وحشتناکی به طور زنده و غیرمنتظره رخ می‌دهد که تمام عوامل و مهمانان برنامه را در یک کابوس واقعی غرق می‌کند.

داستان یک ستاره پاپ مشهور به نام اسکای ریلی روایت می‌شود که پس از تجربه مجموعه‌ای از اتفاقات وحشتناک و غیرقابل توضیح، درگیر یک نفرین شوم می‌شود. او باید برای بقا و جلوگیری از سرنوشت شومی که در انتظارش است، با وحشت‌هایی روبرو شود که همه آن‌ها با یک لبخند شوم و مرموز همراه هستند.

مایک اشمیت، یک نگهبان امنیتی پریشان و بی‌انگیزه، شغلی جدید را در یک رستوران پیتزافروشی متروکه به نام فردی فزبر پیتزا می‌پذیرد. او به زودی متوجه می‌شود که این مکان قدیمی و به ظاهر آرام، رازهای تاریکی را پنهان کرده است. در طول شیفت‌های شبانه‌اش، مایک کشف می‌کند که چهار عروسک انیماترونیک این رستوران، که زمانی محبوب کودکان بودند، در شب زنده می‌شوند و رفتاری خصمانه و مرگبار دارند. او باید هر پنج شب را از دست آن‌ها جان سالم به در ببرد تا بتواند به حقیقت پنهان پشت این عروسک‌ها پی ببرد.

خانواده‌ای آمریکایی برای تعطیلات به یک ویلای روستایی در ایتالیا سفر می‌کنند و در آنجا با خانواده‌ای هلندی آشنا می‌شوند. این دو خانواده با یکدیگر دوست می‌شوند و پس از بازگشت به خانه، خانواده هلندی برای گذراندن یک آخر هفته آن‌ها را به ویلای خود دعوت می‌کنند. اما به محض ورود به خانه، خانواده آمریکایی درگیر بازی‌های روان‌شناختی و رفتارهای عجیب و غریب میزبانان می‌شوند.